عاشقانه ها
دل نوشته های من
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
دلتنگ عشقم
celebrity
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه ها و آدرس asheghaneha.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 15
تعداد نظرات : 22
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


نويسندگان
آرمان

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 24 فروردين 1390برچسب:, :: 22:4 :: نويسنده : آرمان

 

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

 

سلام خدا
همه می گویند
برای زندگی بعدی
سفارش قبول نمی کنی
پس
...در همین زندگی
کمی خط لبخند لبم را عمیق تر کن
گاه گداری دو سه تا برق شادی
بفرست به چشم هایم
بگذار روزی چندتا قهقهه ی دروغکی از ته دل
بزنم
و چند تا جوک با مزه تعریف کنم
تا همه بگویند
به به
به به
عجب آرمان شاد و شنگولی
اما
اگر
آقایی می کردی و قبول سفارش
آن وقت
استدعا داشتم
در زندگی بعدی
دلقک باشم
آخر می گویند
دلقک هر چه دل سوخته تر
قدرت خنداندنش
بیشتر
من که بخیل نیستم
تازه
حسرت به دلم
که
مردم شهرم
روزی
از ته ته ته ته دل
با شادی و امید

بخندند

 
چهار شنبه 24 فروردين 1390برچسب:, :: 21:43 :: نويسنده : آرمان



هنگامی که دست روزگار سنگین

وشب

 


بی آواز است

 


زمان عشق ورزیدن واعتماد است.

 


وچه سبک است دست روزگار

وچه پر آواز است شب

 


هنگامی که آدمی عشق می ورزد

 


و به همگان اعتماد دارد.

 

 جبران خلیل جبران

 
چهار شنبه 24 فروردين 1390برچسب:, :: 21:39 :: نويسنده : آرمان

مادربزرگ 75 ساله اینترنت 3 کشور را قطع کرد

مادربزرگ گرجستانی زمانی که در جستجوی قطعات فرسوده فلزی در زیر خاک بوده موفق به کشف کابل نوری میان ارمنستان و گرجستان شده

و با استفاده از یک بیل و به صورت غیرعمدی اینترنت کل ارمنستان را برای چند ساعت دچار قطعی کامل کرده است.

 

به گفته سخنگوی وزارت کشور گرجستان، این پیرزن هنگامی که در حال حفاری زمین برای یافتن فلزات فرسوده بوده،

کابل نوری را یافته و با قطع کردن آن سعی در ربودن سیم‌های آن را داشته است.

 این آسیب به اندازه‌ای شدید بوده است که 90 درصد از کاربران ارمنی برای12 ساعت دسترسی خود را با اینترنت از دست دادند

در حالی که بخش‌هایی از گرجستان و آذربایجان نیز تحت تاثیر این قطعی اینترنت قرار گرفتند.

 سیستم کنترل کابل‌های اینترنتی نقصی را در کابل اصلی ردیابی کرده و پس از آن تیم ایمنی شبکه

 به سرعت خود را به منطقه آسیب دیده رساندند. این پیرزن که رسانه‌های محلی وی را "هکر بیل به دست می‌نامند،

در خارج از پایتخت گرجستان به اتهام آسیب وارد کردن به اموال دولتی دستگیر شد ودر صورتی که این اتهام به اثبات برسد،

مجازات حبسی 3 ساله در انتظار وی خواهد بود.

به گفته سخنگوی وزارت کشور گرجستان، با توجه به سن بالای این هکر بیل به دست،

 وی تا پایان یافتن مراحل تحقیقات و آغاز دادگاه آزاد شده است.

کابل قطع شده به شبکه راه آهن گرجستان اختصاص دارد و معمولا در عمقی حفاظت شده قرار می‌گیرد،

مگر اینکه بارش شدید باران به تازگی منجر به فرسایش سطح زمین و کم شدن عمق قرارگیری کابل شده باشد.

 

بر اساس گزارش فاکس‌نیوز، سرقت مس یکی از رایج‌ترین شیو‌ه‌های درآمدزایی غیرقانونی در کشورهای شوروی سابق است

و تا کنون موارد زیادی از سرقت انواع کابل‌های مسی در این کشورها مشاهده شده است.

 

باز صد رحمت به مامان بزرگ های خودمون که لا اقل اینترنتمون رو هم ازمون نمیگیرن

 
جمعه 19 فروردين 1390برچسب:, :: 21:20 :: نويسنده : آرمان
شكلك‌های یاهو مسنجر چه شعری هستند!؟


با چنین صورت كه از معنی پر است


سخت بی‌معنی بود صورتگری...


▪ سیف فرغانی



تصور كنید كه در خیال‌پردازی و ملغمه‌ای از سنت و تجدد، برای هر یك از شكلك‌های یاهو یا همان Emoticons شعری متصور شد! برای هر شكلك یك بیت آورده شده است. ببینیم چه مطایبه‌ای از كار درمی‌آید:


----------------



ز جان شیرین‌تری ای چشمه‌ی نوش


سزد گر گیرمت چون جان در آغوش


○ نظامی


----------------



لبخند معاوضه كن با جان شهریار


تا من به شوق این دهم و آن ستانمت


○ شهریار


----------------



چگونه شاد شود اندرون غمگینم؟


به اختیار كه از اختیار بیرون است


○ حافظ


----------------



به چشمك این همه مژگان به هم مزن یارا!


كه این دو فتنه به هم می‌زنند دنیا را


○ شهریار


----------------



گاهی به نوشخند لبت را اشاره كن


ما را به هیچ صاحب عمر دوباره كن


○ فروغی بسطامی


----------------



خیال حوصله بحر می‌پزد هیهات


چه‌هاست در سر این قطره محال‌اندیش


○ حافظ


----------------



عجب عجب كه برون آمدی به پرسش من


ببین ببین كه چه بی‌طاقتم ز شیدایی


○ مولانا


----------------



آرامِ دل غمگین، جز دوست كسی مگزین


فی‌الجمله همه او بین، زیرا همه او دیدم


○ فخرالدین عراقی


----------------



منم شرمنده زین یاری كه كردی


همین باشد وفاداری كه كردی


○ وحشی بافقی


----------------



بده یك بوسه تا ده واستانی


از این به چون بود بازارگانی!؟


○ نظامی


----------------



ما را همین بس است كه داریم درد عشق


مقصود ما ز وصل تو بوس و كنار نیست


○ عبید زاكانی


----------------



چندین شكستِ كارِ منِ دلشكسته چیست؟


ای هرزه‌گرد مگر نیست كار دگرت؟


○ وحشی بافقی


----------------



مرا هجران گسست از هم، رگ و بند


مرا شمشیر زد گیتی، تو را مشت


○ پروین اعتصامی


----------------



گفتی تو نه گوشی (!) كه سخن گویمت از عشق


ای نادره گفتار كجا گوش‌تر از من؟


○ شهریار


----------------



آخرالامر گل كوزه‌گران خواهی شد


حالیا فكر سبو كن كه پر از باده كنی


○ حافظ


----------------



جمالش كرد حیرانم، چه ماه است آن نمی‌دانم


كه چشم از كشف ماهیت، نمی‌بندد تأمل را


○ اوحدی مراغه‌ای


----------------



كی توان حق گفت جز زیر لحاف


با تو ای خشم‌آور آتش‌سجاف!


○ مولانا


----------------



دریا و كوه در ره و من خسته و ضعیف


ای خضر پی‌خجسته مدد كن به همتم


○ حافظ


----------------



در راه عشق وسوسه‌ی اهرمن بسی است


پیش آی گوش دل به پیام سروش كن


○ حافظ


----------------



خواهم از گریه دهم خانه به سیلاب امشب


دوستان را خبر از چشم پرآبم مكنید


○ محتشم كاشانی


----------------



می می‌كشیم و خنده‌ی مستانه می‌زنیم


با این دو روزه‌ی عمر چه‌ها می‌كنیم ما


○ صائب تبریزی


----------------



به حال سعدی بیچاره قهقهه چه زنی


كه چاره در غم تو، های های می‌داند


○ سعدی


----------------



از هر طرف كه رفتم جز وحشتم نیفزود


زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت


○ حافظ


----------------



تو را زین پس جز فرشته نخوانم


ازیرا كه تو آدمی را نمانی!


○ فرخی سیستانی


----------------



آن دگر گفت ای گروه زرپرست


جمله خاصیت مرا چشم اندرست


○ مولانا


----------------



مكن از خواب بیدارم خدا را


كه دارم خلوتی خوش با خیالش


○ حافظ


----------------



خواب مرگم باد اگر دور از تو خوابم آرزوست


خون خورم بی‌چشم مستت گر شرابم آرزوست


○ اهلی شیرازی


----------------



چون نماید به تو این دولت روی


رو در آن آر و به كس هیچ مگوی


○ جامی


----------------



نمی‌دانم كه دردم را سبب چیست؟


همی دانم كه درمانم تویی بس


○ اوحدی مراغه‌ای


----------------



گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید


گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نكنیم


○ حافظ


----------------



ما شبی دست برآریم و دعایی بكنیم


غم هجران تو را چاره ز جایی بكنیم


○ حافظ


----------------



آه از راه محبت كه چه بی‌پایان است


با دو منزل كه یكی وصل و یكی هجران است


○ صیدی


----------------



مرا صائب به فکر کار عشق انداخت بیکاری


عجب كاری برای مردم بیكار پیدا شد!


○ صائب تبریزی


----------------



رو مسخرگی پیشه كن و مطربی آموز


تا داد خود از كهتر و مهتر بستانی


○ انوری


----------------



گر به خشم است و گر به عین رضا


نگهی باز كن كه منتظریم


○ سعدی


----------------



من مریض درد عصیانم كه درمانم تویی


دردمند این‌چنین محتاج درمان شماست!


○ محتشم كاشانی


----------------



من چون نزنم دست كه پابند منی


چون پای نكوبم كه توئی دست‌زنان


○ مولانا


----------------



حباب‌وار براندازم از روی نشاط كلاه


اگر ز روی تو عكسی به جام ما افتد


○ حافظ


----------------



مرا كه سِحر سخن در جهان همه رفته است


ز سِحر چشم تو بیچاره مانده‌ام مسحور


○ سعدی


----------------



این بدان گفتم كه تا هر بی‌فروغ


كم زند در عشق ما لاف دروغ


○ عطار


----------------



مجلس تمام گشت و به پایان رسید عمر


ما همچنان در اول وصف تو مانده‌ایم


○ سعدی


----------------



ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت


جانم بسوختی و به دل دوست دارمت


○ حافظ



----------------


این هم آخری:




اتل متل توتوله
گاو حسن چه جوره!

 

-----------------------------------

برید کیف کنید

شب شعر گذاشتیم ما

 
جمعه 19 فروردين 1390برچسب:, :: 21:15 :: نويسنده : آرمان

داستان زیر را آرت بو خوالد طنز نویس پر آوازه آمریکایی در تایید اینکه نباید اخبار ناگوار را به یکباره به شنونده گفت تعریف می کند:

مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسید:
- جرج از خانه چه خبر؟
- خبر خوشی ندارم قربان سگ شما مرد.
- سگ بیچاره! پس او مرد. چه چیز باعث مرگ او شد؟
- پرخوری قربان.
- پرخوری؟ مگر چه غذایی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت؟
- گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد.
- این همه گوشت اسب از کجا آوردید؟
- همه اسب های پدرتان مردند قربان.
- چه گفتی؟ همه آنها مردند؟
- بله قربان. همه آنها از کار زیادی مردند.
- برای چه این قدر کار کردند؟
- برای اینکه آب بیاورند قربان!
- گفتی آب؟ آب برای چه؟
- برای اینکه آتش را خاموش کنند قربان.
- کدام آتش را؟
- آه قربان! خانه پدر شما سوخت و خاکستر شد.
- پس خانه پدرم سوخت؟ علت آتش سوزی چه بود؟
- فکر می کنم که شعله شمع باعث این کار شد قربان!
- گفتی شمع؟ کدام شمع؟
- شمع هایی که برای تشیع جنازه مادرتان استفاده شد قربان!
- مادرم هم مرد؟
- بله قربان. زن بیچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمین گذاشت و دیگر بلند نشد قربان.
- کدام حادثه؟
- حادثه مرگ پدرتان قربان!
- پدرم هم مرد؟
- بله قربان. مرد بیچاره همین که آن خبر را شنید زندگی را بدرود گفت.
- کدام خبر را؟
- خبرهای بدی قربان. بانک شما ورشکست شد. اعتبار شما از بین رفت و حالا بیش از یک سنت در این دنیا ارزش ندارید. من جسارت کردم قربان. خواستم خبرها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان!

 

بله دیگه

تو کشور ما هم وقتی می خوان یه خبر بد بدن از همون گریه اولشون به طرف میفهمونن که باید با گریه زاری پدر خودش رو در بیاره و بعد از اون نباید هیچ خوشی تو زندگی داشته باشه